جدول جو
جدول جو

معنی قبل منقل - جستجوی لغت در جدول جو

قبل منقل
مانه اسباب و اثاثه (که بر ستور بار کنند) : آنکه اولاف خری زاول زده آنکه او بر خر قبل منقل زده. (بهار 218: 2)
فرهنگ لغت هوشیار
قبل منقل
((قُ بُ مَ قَ))
اسباب و اثاثه (که بر ستور بار کنند)
تصویری از قبل منقل
تصویر قبل منقل
فرهنگ فارسی معین
قبل منقل
اسباب، اثاث و لوازم پخت و پز که بر ستور بار کنند و به جایی ببرند
تصویری از قبل منقل
تصویر قبل منقل
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قابل نقل
تصویر قابل نقل
Quotable
دیکشنری فارسی به انگلیسی
उद्धृत करने योग्य
دیکشنری فارسی به هندی
قابلٌ للنّقل
دیکشنری فارسی به عربی
สามารถอ้างอิงได้
دیکشنری فارسی به تایلندی
উদ্ধৃতযোগ্য
دیکشنری فارسی به بنگالی