- قبل منقل
- مانه اسباب و اثاثه (که بر ستور بار کنند) : آنکه اولاف خری زاول زده آنکه او بر خر قبل منقل زده. (بهار 218: 2)
معنی قبل منقل - جستجوی لغت در جدول جو
- قبل منقل ((قُ بُ مَ قَ))
- اسباب و اثاثه (که بر ستور بار کنند)
- قبل منقل
- اسباب، اثاث و لوازم پخت و پز که بر ستور بار کنند و به جایی ببرند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Quotable
citável
zitierfähig
cytowalny
цитируемый
цитований
citables
citables
citabile
citeerbaar
उद्धृत करने योग्य
dapat dikutip
قابلٌ للنّقل
인용 가능한
ציטוטי
alıntı yapılabilir
inayoweza kunukuliwa
สามารถอ้างอิงได้
نقل کے قابل
উদ্ধৃতযোগ্য